پیام دایکندی

دایکندی یعنی سرزمین دلیر مردان

پیام دایکندی

دایکندی یعنی سرزمین دلیر مردان

دختری با صدای خفته در گلو/گفتگو با حمیده وفایی خبرنگار در دایکندی

حمیده اولین دختری بود که صدایش از طریق امواج رادیو نسیم در درون خانه های محقر مردم دایکندی پیچید، صدایی که راوی دردهای مردم فراموش شده ی دایکندی بود...  

هرچند گفتگوی حمیده وفایی با مجله اورال یکسال پیش صورت گرفته است اما بدلیل برخی نکات مهمی که در این گفتگو وجود دارد، تصمیم گرفتم که این گفتگو را باز نشر نمایم.حمیده اولین دختری بود که صدایش از طریق امواج رادیو نسیم در درون خانه های محقر مردم دایکندی پیچید، صدایی که راوی دردهای مردم فراموش شده ی دایکندی بود، اما به تازگی این صدا به اجبار خاموش گردیده است و دیگر در هیچ خانه ای طنین نخواهد انداخت.

افراد ناشناس حمیده و خانواده اش را تهدید به مرگ و ریختاندن آبرو کرده اند و فشارها و تهدیدها آنقدرقوی شدند تا حمیده را مجبور کردند که دست از کار بکشد و خاموشی گزیند.

رادیو نسیم در سال 1390 در دایکندی آغاز به فعالیت کرد، از آوان فعالیت تا کنون تنها رسانه ای بوده است که رنج های بی شمار مردم فقیر و محروم دایکندی را بازتاب داده است و همچنان پرده از فساد در ادارات دولتی و خشونت های اجتماعی برداشته است، اما متاسفانه دست هایی در تلاش اند که با تهدید و ارعاب، فضا را برای خبرنگاران این رسانه تنگ و طاقت فرسا بسازند. حمیده یکی از قربانیان این تلاش ها است.گفتگوی ما را با او بخوانید:

اورال: در نخست از خود برای خوانندگان مجله اورال بگویید؟

 

حمیده وفایی: سلام خدمت شما و خواننده های مجله اورال، حمیده وفایی هستم، خبرنگار و گوینده رادیو نسیم در ولایت دایکنددی.

اورال: چند سال است که مشغول کار خبرنگاری بوده اید؟

حمیده وفایی: مدت دو سال بعنوان گزارشگر و گوینده در رادیو نسیم کار کردم، تقریبا بعد از مدیر مسئول رادیو فردی بودم که بیشترین کار را در رادیو انجام می دادم، گزارش تهیه می کردم، گوینده گی می کردم و همچنان کار تخنیک را نیز پیش می بردم.

اورال: چه انگیزه ی باعث شد که کار خبرنگاری را انتخاب کنید؟

حمیده وفایی: در اوایل می خواستم از طریق کار در رادیو خرج تحصیل خود را پیدا کنم، اما وقتی مشغول کار در رادیو شدم و تجربه کسب کردم، علاقه مند کار خودم شدم، خواستم کار خود را ادامه بدهم تا بتوانم مشکلات اجتماعی و دردهای مردم خود را انعکاس بدهم و به گوش مسئولین برسانم، اما متاسفانه نگذاشتند.

اورال: بجز شما چند نفر دیگر در دایکندی مشغول کار رسانه یی و خبرنگاری هستند؟

حمیده وفایی: تعداد انگشت شماری از دختران در دایکندی هستند که مشغول کار در عرصه رسانه هستند، بجز من چند دختر دیگر هستند که تازه کار خبرنگاری را آغاز کرده اند.

 

اورال: چه کسانی مشوق شما بودند، خانواده یا کسانی دیگر؟

حمیده وفایی: هیچ کس تشویق نکرد، زمانی که کار را در رادیو آغاز کردم، خانواده فقط موافقت نشان داد، اما حمایتم نکرد، نگفتند دخترم تو کار خوبی میکنی، کارت ارزشمند است، حالا هم حمایت نمی کند، پدرم بعنوان یک پدر نتوانست مانع تهدیدها شود تا من بتوانم به کار خود ادامه بدهم و خودش گفت که نباید دیگر در رادیو کار بکنی؛ چون جان همه ما در خطر است، ممکن است مسئولین عدلی و قضایی در پای مه دوسیه بسازند و مه سالها در زندان بسر ببرم و از این حرف ها.

تنها کسی که در جریان کارم مرا تشویق کرد مدیر مسئول رادیو بود، ایشان فرصت کار کردند را برایم فراهم کردند و مرا کمک کردند که کار را یاد بگیرم.

اورال: به عنوان یک دختر خبرنگار، در اجتماع و در بین مردم با چه مشکلاتی مواجه می شدی؟

حمیده وفایی: من بعنوان یک دختر خبرنگار مشکلات زیادی را تحمل کرده ام، مردم دایکندی بسیار سنتی هستند و فکر می کنند که یک دختر نباید برود در یک رسانه کار بکند، وقتی مردم صدای مرا از رادیو می شنیدند، در بیرون از ساحه کار و در بین راه مرا توهین می کردند، مسخره می کردند. بعضی های شان می گفتند تو آبروی ما را می بری، تو یک دختر هستی، دختر نباید در رادیو کار کند و . . . .

 

اورال: کار خبرنگاری در دایکندی تا چه اندازه دشوار است؟

حمیده وفایی: یک خبرنگار در دایکندی به سختی می تواند اطلاعات بدست بیاورد، چون مسئولین دولتی، از شخص والی تا کوچک ترین مامور دولتی، با رسانه ها در قسمت دادن اطلاعات همکاری نمی کنند و ما بسیار به مشکل می توانستیم اطلاعات مورد نیاز خود را جمع آوری بکنیم.

اورال: شما بر اثر تهدیدها مجبور به ترک کارتان شدید، چه نوع تهدید می شدید؟

حمیده وفایی: بعد از اینکه گزارشهایم نشر می شد، از طریق تلفن، از سوی افراد ناشناس تهدید می شدم، می گفتند تورا می کشیم، آبرویت را می بریم، اگر بازهم اینگونه گزارش ها را بار دیگر نشر کنی آبرویت را می بریم باز تو چه ثبوت داری. اما من مقاومت کردم و بدون کدام ترس و هراس به کارم ادامه دادم، تا اینکه خانواده ام را تهدید کردند، پدرم را تهدید کردند و گفتند که باید مانع کار من در رادیو شود، به پدرم گفتند دخترت را باید نگذاری که در رادیو کار کند، همان شد که مرا مجبور کردند که از کارم استعفا بدهم و از ولایت خارج شوم.

اورال: فکر می کنید چه کسانی شما را تهدید کرده اند، آیا قومندانهای محلی بوده اند یا مسئولین حکومتی؟

حمیده وفایی: ما نتوانستیم شخص مشخصی را شناسایی بکنیم، اما فکر کنم در پشت این قضیه مقامات عدلی و قضایی باشند، چون من یک گزارش تهیه کردم که در آن یک خانم ادعا می کرد که یک کارمند بخش قضا، از آن خانم در بدل اجرای کارش دخترش را مطالبه کرده بود، بعد از نشر این گزارش در رادیو، تهدیدها بیشتر شد و افزایش پیدا کرد.

اورال: به مقامات امنیتی ولایت مراجعه کردید، آنها چه پاسخ گفتند؟

حمیده وفایی: بلی، چند بار از سوی اداره رادیو مکتوب رسمی به مسئولین امنیتی فرستاده شد که کارمند ما مورد تهدید قرار می گیرد و شما باید امنیت ما را تامین کنید، اما متاسفانه آنان هیچ کاری نکردند، در کمیسیون حقوق بشر هم شکایت کردم و گفتند که من مورد تهدید قرار می گیرم، اما آنها هم به این مسئله توجه نشان ندادند.

اورال: فعالین مدنی و فرهنگی دایکندی از شما حمایت نکردند؟

حمیده وفایی: آنها تلاشهای خود را کردند، واکنش نشان دادند، اما مه فکر نمی کنم که موثر باشد، چون حکومت محلی سرکوب گر عمل می کند و انتقاد پذیر نیست. مسئولین دولتی نمی خواهند که اصلاحات بوجود بیاید، نمی خواهند کسی از آنها انتقاد بکند، اگر خبرنگاری گزارشی از فساد در ادارات دولتی تهیه کند، مسئولین حکومتی گزارشگران را تهدید می کنند تا صدای شان در گلو خفه شود. به همین خاطر مه فکر نمی کنم که کسی به انتقاد جامعه مدنی هم توجه بکند.

اورال: شما به عنوان یک دختر خانم خبرنگار در دایکندی فعال بوده اید و سعی کرده اید بیشتر مشکلات زندگی زنان را برجسته بسازید، وضعیت زندگی زنان چگونه است، آیا در طول سیزده سال گذشته کدام تغییری در زندگی زنان بوجود آمده است؟

حمیده وفایی: وضعیت زندگی زنان در دایکندی چندان تغییری نکرده است، تنها اکنون دختران می توانند مکتب بروند و عده ی از خانم ها در ادارات دولتی و غیر دولتی کار بکنند، دیگر اینکه فعلا زنان جرات پیدا کرده اند و خشونت را مثل گذشته پنهان نمی کنند، آنها می آیند در کمیسیون حقوق بشر و نهادهای امنیتی مشکلات شان را مطرح می کنند، اما اینکه رسیدگی میشود یا نه مسئله جداگانه است. اما هنوز زنان در دایکندی مورد خشونت های خانوادگی قرار می گیرند، عده ی زیادی از خانم ها در قریه های دور افتاده مورد خشونت خانوادگی قرار می گیرند و کسی نیست که صدای شان را بشنود.

اورال: وقتی نتوانستید به کار تان ادامه بدهید و مجبور به ترک وظیفه شدید، چه احساسی به شما دست داد؟

حمیده وفایی: واقعا نا امید شدم، مه شدیدا علاقه مند کار خبرنگاری هستم، برایم درد آور بود که نتوانستم به کارم ادامه بدهم، اما مه تلاش می کنم که باز گردم، با نیروی بیشتر و توان بیشتر ان شاء الله باز می گردم.

اورال: تشکر از اینکه وقت تان را برای گفتگو در اختیار ما قرار دادید.

حمیده وفایی: تشکر از شما

منبع: مجله اورال

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد