پیام دایکندی

دایکندی یعنی سرزمین دلیر مردان

پیام دایکندی

دایکندی یعنی سرزمین دلیر مردان

فرهنگ ازدواج در دایکندی

فرهنگ ازدواج


 

فرهنگ ازدواج در دایکندی هم جالبیها و نکات قابل ستایش دارد و هم مشکلات و اعمال تاسف برانگیز.

از نکات جالب و قابل ستایش آن نزدیکی بیش از حد خانوادههای پسر و دختر میباشد که در دیگر جوامع کمتر دیده میشود. وقتی پسر و دختر دو فامیل باهم پیوند زناشویی میبندند، آنها با هم «خویش» میشوند و این خویشی پیوند بسیار محکمی را بین آنها به وجود میآورد. از آن به بعد آنها در تمام خوشیها و غمهای همدیگر شریک هستند و هرکدام تا حد توان سعی میکند به دیگری خوبی نماید.

اما مشکلات نیز فراوان است. ازدواج اجباری، زودهنگام، در نظر نگرفتن تناسب سنی دختر و پسر و عدم مصلحت با آنها از نواقص هاازدواج در دایکندی است. که در بسا موارد زیاد منجر به از هم پاشیدن خانواده شده است، در نتیجه باعث به وجود آمدن ناراحتیهای زیادی فیمابین خانوادهها میگردد.

این واقعیتهای تلخ بیشتر در دوبیتیهای انعکاس یافته است که از زبان زنان و دختران جوان روایت شده است، زنانی که هیچ همدلی ندارند و در گوشه آشپزخانه دودیشان، کنار اجاق پر از خاکستر در حال که سوزنی در دست دارند و خامکدوزی میکنند، دردهایشان را در هیچستان سکوت فریاد میکشند.

ازدواج اجباری:

 

                  ژاله ژاله موشونه اَودیده مَه

                 بابِه مَه خیر نبینه از گَلِه مَه

                 خُسُر مادر مَه سَر مَه قار موشونه

                 باچِهشِی خاتو میگیِرَه دَ بلِی مه

                 اگر مُردم کفنم تافته باشد

                 سر قبرم جوان کاکَه باشد

                 جوان کاکَه گک پیچیشی لخشوم

                 از تییِ خاک موگوم صدقهِی تو موشوم

در نظر نگرفتن تناسب سنی:

کوُکُو بند بلَه کرکر موکونه

خُستِه ریزَه آدمَه پیر موکونه

خُستِه ریزه دیگه عیبی ندارد

دَ کارای خانِه خو خیر موکونه

تا اینجا با کلیات فرهنگ ازدواج در دایکندی آشنا شدیم، اما این فرهنگ از جزئیات فرعی زیادی برخوردار است که در ذیل ذکر میشود.

خواستگاری:

 خواستگاری را در دایکندی در ابتداییترین مرحلهاش مادر پسر انجام میدهد، اوست که دختری را از بین دختران قریه برای پسرش بر میگزیند و بعد از مشورت با خانواده موضوع را با مادر دختر در میان میگذارد، اگر آنها موافقت کردند بعدا پدر پسر با چندتا ریش سفید و کلانتر که معمولا کلان قریه، کاکا و یا دایی پسر است؛ میروند رسما دختر را برای پسر خواستگاری میکنند و گله دختر (شیر بها)، روز خویشیگری (نامزدی)، کشتنی (حیوانی که در روز نامزدی باید کشته شود)، مقدار آرد، روغن و... را تعیین میکنند.

یک روز پیش از روز نامزدی «آشار خاشه» (مقدار هیزم برای مصرف در شب نامزدی) و طویانه (آرد، حیوانی برای کشتن، روغن و...) در خانه پدر دختر میبرند و کشتنی را میکوشند. فردا مردم قریه را سر طوی خبر میکنند و آنها جمع شده نان میخورند. بعد از نان یکی از ملاها و یا ریش سفیدان محل از پدر دختر و پسر میپرسند ما را برای چی اینجا جمع کردهاید؟ آنها موضوع را در میان میگذارند و مقدار پول نقد و همچنین اجناسی را که از طرف خانواده پسر آورده شده است بعد از قیمتگذاری تحویل پدر دختر مینمایند و در اخیر در حق دختر و پسر دعا مینمایند و مراسم پایان مییابد.

قابل ذکر است که سن ازدواج در دایکندی برای پسران از پانزده بالاتر و برای دختران از سیزده سال به بعد است. همچنین گله (شیربها) فعلا بین چهار تا پنج لگ افغانی است که نصفش نقد و نصف دیگر جنس است. اجناس را معمولا بیشتر از معمول قیمت میگذارند.

پیرو لچک:

این مراسم یکی از جالبترین فرعیات ازدواج در دایکندی است. در این روز که معمولا بیست روز الی یک ماه بعد از مراسم نامزدی است، خانواده پسر مقدار لباس، چادر، لوازم آرایشی و تزیینی، کفش، همچنین یک جوره لباس برای مادر دختر، خواهر و عمه او میبرند. در این اواخر مقدار لباس به صورت بسیار افراطی افزایش یافته است و خانواده پسر حداقل باید پانزده دانه پیراهن زنانه برای خانواده دختر بر علاوه لباس برای دختر که کمتر از پنج جوره نیست، ببرند. این مراسم بنام «پایوازی» نیز مشهور است، بعد از این مراسم پسر مدت بیست روز الی یک ماه در خانه دختر میباشد و بعد از آن رفت و آمدش آزاد است، هر وقت دلش خواست میتواند رفت و آمد داشته باشد. بعد از مدتی که پسر در خانه نامزدش است، خانواده دختر فامیلین و اقوامشان را جمع مینمایند و طی مراسم خاصی دامادشان را لباس نو به تنش کرده دوباره به خانهاش میبرد.

خانواده پسر نیز یک بز و یا یک گوسفند را میکشند و از مهمانانشان پذیرایی میکنند. در اخیر برای مردان هر مرد 50 افغانی  به عنوان «‎‎جمه» داده میشود. زنان نزدیک را پیراهن و بقیه را نیز همانند مردان جمه میدهند.

 مراسم عروسی:

روز عروسی از همه مراحل ازدواج مهمتر و از اهمیت بیشتری برخوردار است. برای برگزاری این مراسم طوری که قبلا در بخش مراسم نامزدی ذکر شد اجناس و مواد مورد نیاز را روز قبل از روز مراسم، تهیه مینمایند و به خانه پدر عروس انتقال میدهند. خانوادههای پسر و دختر اقوام و نزدیکان خود را برای شرکت در مراسم عروسی عزیزانشان در شب دعوت میکنند. خانواده پسر بیشتر از شش تن از زنانی را که در نان پختن در بین قریه مشهور است میفرستد تا نان طوی را پخته نمایند. عدهی از مردان مسئول دیگ نمودن و درست کردن شوروا میشوند. آنها بعد از اینکه گاو و یا احیانا بز و گوسفندی را که از طرف خانواده پسر آورده شده میکشند، دیگهای کلانی را پیدا مینمایند و گوشت را در دیگ میاندازند و تا صبح نیز از آن مواظبت میکنند.

جالب اینجاست وقتی که گاو یا حیوانی دیگری را میکشند مادر پسر و یا خواهر و عمهاش در آنجا حاضر است و فورا روده و شکمبه آن را گرفته و میبرند به خانه خودشان  و شبانه آن را میشویند و پخته میکنند و میخورند. این کار را به این عجله به این خاطر انجام میدهند که کسی دیگر دسترسی به روده حیوان نداشته باشد؛ زیرا آنها اعتقاد دارند که اگر کسی روده حیوانی را که  برای مراسم عروسی کشته میشود گره بزند، داماد دسته بسته میشود (در شب زفاف مشکل پیدا میکند.)

مراسم حنا بندان: مراسم حنا بندان نیز در شب عروسی انجام میشود. در شب عروسی بعد از اینکه مهمانان را نان دادند و داماد توانست با دوستان و آشنایانش که در محفل حاضر است احوالپرسی نماید؛ اتاق خلوتی را آماده میکنند و لحاف میاندازند تا داماد و عروس بتوانند راحت بخوابند. دوتا زن از نزدیکان عروس مقداری حنای آماده شده را گرفته و میبرد در سر لحاف به دستان عروس و داماد میبندد. داماد مجبور است مقدار پول به زنانی که حنا را بسته کرده است بپردازد (1500-2000 افغانی) در غیر آن در فردا ممکن است با جنجال روبرو شود.

 

فردای آن روز تمام کسانی که از طرف خانواده پسر به خانه دختر آمده بودند دوباره بر میگردند. تمام اقوام، همسایگان و برزگان محل را جمع میکنند و دستهجمعی در حدود ساعت ده قبل از ظهر به طرف خانه عروس حرکت میکنند. در قدیم رسم بود که برای آوردن عروس اسب پیدا میکردند و عروس را بالای اسب به خانهاش میرساند ولی اکنون پسر پنج- شش موتر تهیه مینماید و زنان را با موتر انتقال میدهد.

بعد از صرف غذا لباسهای داماد را میآورد و جلو ملاها میگذارد. لیوانی را پر از آب نموده و به ملاها میدهند که دعا بخوانند. بعد از آن مقداری آب را بر لباسهای داماد و مقداری دیگر را بر لباسهای عروس میپاشند. همزمان لباس عروس را میآورند پیش چندتا زن پیچه سفید میگذارند. ملاها داماد را و زنان پیچه سفید عروس را میپوشانند.

لباس داماد معمولا متشکل از پیراهن و تنبان افغانی، کلاه که سیم باریک و مهرههای که در بین مردم به (گله کو) مشهور است بافته شده است، کفش، کمری (دستمالی که در کمر داماد میبندد و بسیار جالب خامکدوزی شده است.)، گردنی (دستمالی که دور گردن داماد میاندازند و این نیز بسیار ماهرانه خامکدوزی شده میباشد.) و لنگی سفید؛ میباشد.

لباس عروس : متشکل از پیراهن مخمل و در این اواخر پارچههای پنجابی، پنج دانه چادر به رنگهای مختلف که سرخ و سبز و سفید حتما در بینشان است، گردنبند و چوری و دستبند و... میباشد.

وقتی داماد لباسهایش را پوشید، میآید، دست عروس را میگیرد و او را حرکت میدهد. در هنگام بیرون آمدن از خانه هرکدام از عروس و داماد اگر پایش را روی پای دیگری بگذارد، در بین مردم اعتقاد بر این است که او در آینده بر دیگری حاکم است و میتواند دیگری را خوب مطیع خود گرداند.

در هنگام بیرون شدن در دست عروس لیوانی پر از آب را میدهند و او آن را به عقب می‎‎اندازد.

در این هنگام نزدیکان داماد جهزیه عروس را در بین موتر انتقال میدهند.

بعد از اینکه عروس در خانه داماد آمد، مراسم مبارکبادی شروع میشود. این مراسم معمولا بیش از یک ماه ادامه دارد. زنان قریه هر روزه تعدادشان با مقداری آرد و یا روغن، نان و... به مبارکبادگویی میآیند و مادر داماد نیز مجبور است برای هرکدام آیینه، شانه، دستمال و یا بندتنبان بدهد.

برنج مخصوص: در روز عروسی در بعضی مناطق دایکندی رسم است که مقداری برنج میپزند و در جریان مراسم عدهی از فامیلین نزدیک داماد را در یک اتاق جداگانه میخواهند و آن برنج را به آنها میدهند. نام این برنج «برنج مخصوص» است و شرط خوردنش نیز این است که هرکس که از این برنج بخورد بعد از خوردن باید هرچه پول در جیبش داشته باشد سر سفره بگذارد و برخیزد.

منشاء این رواج بعضی از مناطق ولایت هلمند که با دایکندی هم سرحد میباشد، است و از آنجا در مناطق نزدیک به ولایت هلمند مروج گشته است.

بعد از اینکه عروس مدت بیش از یک ماه در خانه داماد ماند او را «رایی خانه» میبرند. یعنی دوباره به خانه پدرش میبرند. عدهی از فامیلین داماد اعم از زن و مرد جمع میشوند و عروس را به خانه پدرش میرساند. خانواده دختر نیز مجبور است به هرکدام از کسانی که از طرف داماد آمده است «جمه» بپردازد. داماد و عروس مدت بیست روز الی یک ماه در خانه پدر عروس است و بعد از آن  به خانهاش بر میگردند و من بعد رفت و آمدشان آزاد است.

منبع:ماهنامه ندای همدلی

عزاداری در دایکندی:

فرهنگ عزاداری چنانچه در بین بقیه شیعیان مروج است در دایکندی نیز در ایام محرم آغاز می یابد و در دهه محرم مردم عزاداری می نمایند و بر سر و سینه می زنند.

اما شیوه عزاداری کمی متفاوت از بقیه جاها است. مردم در روز اول محرم مراسم عزاداری شان را آغاز می نمایند. در ابتدا علم را از منبر بیرون کرده به خانه یکی از بزرگان محل که هرساله این وظیفه را بدوش دارد، می برند. در آنجا صاحب خانه یک حیوانی را بعنوان خیرات می کشد و علم را در خون آن حیوان تر میکنند. از این روز به بعد مردم تا روز یازدهم  محرم عزاداری دارند و هر روزه در حدود ساعتهای یازده و نیم قبل از ظهر جمع می شوند و به سینه زنی می پردازند. زنان در بین منبر(حسینیه)در منظرها( جاهایی مخصوص خانمها در منابر)می نشینند و مردان در جلو منبر که معمولا جایی همواری برای سینه زنی و عزاداری است،به شکل دایره وار، در حالیکه دست چپ در کمر نفر پهلو است با دست راست به سینه میزنند. کم کم به اثر ازیاد نفر دایره ها هم زیاد و تا سه تا چهار دایره تشکیل می شود. مدتی به این شیوه ادامه پیدا میکند. بعد از آن که کم کم سینه زنها خسته می شوند دستهای شان را از کمر همدیگر رها کرده و با دو دست در حالیکه سه بار دست های شان را به طرف داخل دایره بلند نموده و سینه می زنند و یکبار رو به جلو. بعد از آن یک نفر سید و یا مرثیه خوان با صدای بلند داد میزند« یا امام یا حسین». با این صدا مردم سینه زنی را رها کرده و مرثیه خوان در وسط می آید و مرثیه اش را آغاز میکند.وقتی مردم از سینه زدن خسته شدن داخل منبر می روند و ملاها سر منبر بلند شده از فضایل امام حسین و نتایج و علل قیام آن حضرت صحبت می نمایند و بعد به سبک محلی روضه می خوانند و با دعای کسیکه آخر از همه روضه می خواند مراسم یک روز پایان می یابد.

منبع:ماهنامه ندای همدلی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد