پیام دایکندی

دایکندی یعنی سرزمین دلیر مردان

پیام دایکندی

دایکندی یعنی سرزمین دلیر مردان

دلایل حمایت مردم از عبدالحق شفق والی و لایت دایکندی چیست؟

در این مقاله دلایلی حمایت مردم  از عبدالحق شفق به بحث و بررسی گذاشته می شود  و در این نوشتار پاسخ خواهد داده شد به  این سئوال که چرا مردم دایکندی خواهان ابقای مجدد آقای عبدالحق شفق در مقام ولایت دایکندی می باشند؟

 

چرا مردم دایکندی خواهان ابقای  مجدد آقای عبدالحق شفق در مقام ولایت دایکندی می باشد؟

 نویسنده: محمد فروغی از مرکز ولایت دایکندی

اشاره:

طی این روز ها  یکی از مباحث داغ و جنجال بر انگیز در رسانه های جمعی ،انتشار خبر والی شدن معصومه مرادی در دایکندی می باشد، طرح این بحث منجر به صف کشی های موافقان و مخالفان شده اند. در یک طرف که بسیار از نهاد های مدنی، و طیفی وسیعی از علما و دانشجویان، و قریب به اکثریت مردم دایکندی قرار دارند  خواهان ابقای مجدد جناب آقای شفق منحیث والی ولایت دایکندی می باشند. در سوی دیگر اقلیتی به عنوان موافقان، به شدت تحت عناوین و شعارهای پاسداری از ارزشهای دموکراتیک، سهم دادن بیشتر به جوانان، و تساوی حقوق زن و مرد، از تقرر معصومه مرادی منحیث والی ولایت دایکندی در سطح رسانه ها حمایت نموده و تلاش می نمایند که عملکرد سر پرست فعلی ولایت دایکندی را ضعیف جلوه بدهند؛ در این میان وقتی که نوشته ی اقای عبدالنصیر موحدی را در سایت وحدت نیوز  و نوشته ی را در سایت جمهوری سکوت خواندم بسیار متأسف گشتم که چرا در این دنیای آشفته بازار و زود گذر افراد این قدر راحت دست به تخریب شخصیت افراد می زند؟ لذا بر آن شدم ضمن آن که به نوشته ی اقای عبدالنصیر موحدی، همین نوشته ی در سایت جمهوری سکوت که تحت عنوان :«چران زنان هزاره والی می شوند» تأملی داشته باشم می خواهم به این پرسش پاسخ دهم که چرا مردم شریف دایکندی خواستار ابقای مجدد عبد الحق شفق منحیث والی  ولایت دایکندی می باشند؟

قبل از آنکه به اصل بحث بپردازم ، محضر همه خوانندگان این نبشته عرض می کنم که بنده هیچ ارتباطی حزبی و سیاسی به اقای شفق ندارم، خدا را گواه می گیرم که بنده در طول مسئولیت ایشان حتی یکبار هم به آن ملاقات نداشتم، اما بنده بدلیل حسایت خاصی که نسبت به انکشاف و توسعه در ساحات ولایت دایکندی دارم، تصمیم به نگارش این نوشتار گرفتم.

به طور خلاصه در ذیل ابتدا نوشته ی اقای موحدی و همین طور نوشته ی تحت عنوان :«چران زنان هزاره والی می شوند» را به بحث و بررسی می گذارم سپس به این سوال که چرا مردم شریف دایکندی خواستار ابقای مجدد عبد الحق شفق منحیث والی ولایت دایکندی می باشند؟ پاسخ می دهم

اقای موحدی در بخش از نوشته ی خود ادعا کرده است که میدان هوای از وسط شق شده از دستاوردهای آقای شفق می باشد.

من تعجب می کنم که شما چقدر از احوال و اخبار دایکندی به دورهستید ، میدان هوایی مذکور به هزینه بسیار بالا و به صورت غیر اصولی در زمان آقای قربانعلی ارزگانی کارشده  نه شفق، اما وقتی که شفق به دایکندی آمد، زمین و مکانی دیگری را برای میدان هوایی پیشنهاد کرد و فعلاً میدان هوای جدید در دست ساخت است که این میدان هوایی جدید هم از نظر تخنیکی و هم از نظرمالی بسیار از آن میدان هوایی قبلی کارآمد تر  و دارای صرفه ی اقتصادی است.

اقای موحدی در ادامه نوشته های خود ادعا می نماید که تنها دستاورد آقای شفق در دایکندی چوک نیلی است و بس.

 این  سخن هم یا از بی اطلاعی ایشان می باشد یا مغرضانه سخن می گوید، من از وی می پرسم  که تطبیق پلان شهری نیلی به وسیله چه کسی صورت گرفت؟ بهره برداری از چندین پول و پلچکها مانند پول 60 متره سرتیغان کیتی در زمان مدیریت چه کسی اتفاق افتاد؟ استدیوم ورزشی شهر نیلی در زمانی چه کسی به بهره برداری رسیده است؟ ایجاد موسسه تحصیلات عالی دولتی به وسیله چه کسی صورت گررفته است؟ تعمیرشفاخانه 20 بستر تداوی معتادین و چندین مرکز صحی دیگر به وسیله چه کسی به بهره برداری رسیده است؟پروژه برق بند سوختوک که در حال اعمار می باشد به وسیله زحمات چه کسی صورت گرفته است؟ ساخت شفاخانه یکصد بستر که در حال ساخت می باشد به وسیله تلاش های صادقانه چه کسی صورت گرفته است؟ تعمیر چندین لیسه معیاری در زمان چه کسی صورت گرفت؟ و همین طور ده ها طرح پروژه انکشافی دیگر به وسیله چه کسی صورت گرفته است؟

پاسخ روشن است که همه موارد فوق به وسیله تلاشهای صادقانه جناب آقای شفق صورت گرفته است که بنده در ذیل چند عدد تصاویر  را از باب تأیید مدعی از شهرک جدید نیلی در اینجا به نشر می رسانم تا خوانندگان خود قضاوت نماید.

دایکندی قبل از مسئولیت آقای عبد الحق شفق

 

دایکندی بعد از مسئولیت آقای عبد الحق شفق

 


 

 یکی دیگر از ادعاهای بی اساس اقای موحدی این است  که می گوید : «در سال جاری سه بار شاهد بم گزاری در امن ترین ولایت افغانستان یعنی دایکندی بودیم. افراد که شبها با والی در یک جا نان می خورند، به افرادش دستور می دهند به مردم حمله کنند و بنام طالب و داعش به نا امنی ها دامن بزنند… شفق هیچ فرق با دیگر ولای ها نداشته و اگر فرقی داشته، آن هم پارتی بازی و افزایش نا امنی ها بوده است.»

من از این سخنان جناب آقای موحدی بسیارمتأسفم که وی خلاف وجدان خود بدون در نظر گرفتن صلاح مردم شریف دایکندی به خاطر دلخوشی سهامداران قدرت اینگونه می نویسد و شایعه پراکنی می کند، بر همگان روشن است که داعش و طالب یک پدیده امریکای است و وجود آن ها در سراسر افغانستان و دایکندی غیر قابل انکار می باشد و آن ها فقط خیالات و اوهام نیستند، و اقعاً وجود دارند،بدون شک مهاجمین در ولسوالی کجران طالبان و داعشی ها می باشند نه دو ستان  آقای شفق؛ اما این نکته را نیز در اینجا اضافه کنم که متاسفانه اقدام غلط وزارت امورداخله در سال 1393 که 160  نفر از پرسنل پولیس محلی این ولسوالی را از تشکیل تنقیص کرده که همین أمر در آسیب پذیری و تضعیف امنیت این ولسوالی بی تاثیر نمی باشد.

در ضمن نا امنی های شدید که در طول یازده سال قبل از آمدن آقای شفق در ولسوالی های خدیر و اشترلی بوسیله گروپ های مسلح ایجاد شده بود، با ابتکار و سیاست های مدبرانه ایشان برای همیشه حل و فصل گردید و از مزاحمت های اغلب گروههای مسلح غیرمسئول جلوگیری بعمل آمد. که شرایط امنیتی امروز دایکندی نسبت به دو سال قبل در صورت رعایت انصاف قابل قیاس نمی باشد.

اما آن سه انفجار صورت گرفته به هیج وجه دلیل بر بی کفایتی اقای شفق یا تشدید نا امنی ها در دایکندی نیست، شما امن ترین جاهای دنیا را هم در نظر بگیرید از این گونه حوادث تلخ اتفاق می افتد،  گذشته از این در دایکندی سابقه ی یک دهه جنگهای داخلی و منازعات حزبی وجود دارد و وقایع از این قبیل خیلی هم دور از انتظار نیست، به قاطعیت می گویم علیرغم کشمکشها و منازعات طولانی در گذشته، فعلا دایکندی نسبت به سایر ولایت ها از بالاترین امنیت برخوردار می باشد. که برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی در دو نوبت بدون جزئی ترین حادثه ناگوار امنیتی در سال 1393 مهر تأیید بر این ادعا است.

اقای موحدی در بخش دیگر از نوشته اش می نویسد: «حالا نمی گویم خانم مرادی بهترین والی است و خیلی کار میکند. هیچگونه شناخت از وی ندارم اینکه چگونه ولایت خواهد کرد، بعد از تعیین شدنش به عنوان والی معلوم خواهد شد. اگر وی خوب کار کرد تقدیرش خواهیم کرد و اگر مثل والی های گذشته کم کاری کرد، از کم کاری هایش می نویسیم. بازهم میگویم اگر خانم مرادی به خواست مردم توجه نکرد و اگر در وظیفه اش کم کاری کرد، من از اولین کسانی خواهم بود که از کمکاری های وی می نویسم.»

دوست عزیز جناب آقای موحدی مگر مردم دایکندی موش آزمایشگاهی است که  افراد را بیاوریم، بالای انان تست کنیم و پس از تست و آزمایش آنگه بنویسیم که آن فرد دارای صلاحیت است یا نه؟ حال پرسیش من از شما این است که اگر پس از دو یا سه سال بی کفایتی خانم مرادی احراز گردید، آن زمان جواب فرصت  سوزی ها و به هدر رفتن امکانات و بیچارگی مردم دایکندی را که می دهند؟

گذشته از این منطقی و عقلانی به نظر نمی رسد که فرد عاقلی گزینه معلوم را  که مثبت بوده است رها سازد به گزینه مجهول چنگ بزند، حال که صلاحیت و لیاقت نسبی اقای شفق محرز و نزد همگان روشن است برای چه مردم پذیرای والی دیگری باشد که معلوم نیست چه از آب در می آید؟

نوشته ی اقای موحدی معنون به این عنوان  است« آب را نا دیده موزه از پا کشیدن خطاست» .

محتوای این ضرب المثل فی الاجمال درست است اما محل انطباقش اینجا نیست، گذشته از این دفع ضرر احتمالی از مقتضیات عقل است یعنی اگر فردی بدلیل دفع ضرر احتمالی طریق احتیاط را پیش گرفت، کس نمی تواند به او بگوید که چرا چنین می کنی؟ مگر تو آن خطر را دیده ای؟ اگر کسی چنین بگوید باید به عقل خودش شک نماید.

جناب آقای موحدی درست است مردم دایکندی عملکرد خانم مرادی یا نامزدهای دیگر را در پست مقام ولایت دایکندی ندیده اند اما به اندازه کافی در طی این سیزده سال گذشته تجربه کسب کرده اند، و به خوبی راه درست را از غیر دست تشخیص می دهند، حال اگر مردم شریف دایکندی بر مبنایی آن تجربه ی سیزده سال گذشته تصمیم مشترکی را اتخاذ نمایند کسی نمی تواند آن هار را محکوم سازد چرا که اتخاذ تصمیم بر مبنای تجربه  هم پشتوانه ی دینی دارد و هم عقلی.

در سایت جمهوری سکوت نویسنده ی می نویسند:« روشنفکران و فرهنگیان و تمام مردم هزاره از حضور زنان در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و اداری حمایت کنند؛ یکی از  راه‌های تحقق دموکراسی و نهادینه شدن ارزش‌های مدرن و دموکراتیک حمایت از زنان است. توانای اداری و سیاسی، شکست و موفقیت وی را چند سال بعد به بحث بگریم. »

در پاسخ به این نویسنده عرض می کنم حمایت از حقوق زنان و مشارکت آنان در عرصه های اجتماعی مقوله ی است که این موضوع، جای بحث ندارد، همه ی ما در این مسأله اتفاق نظر داریم. اما سپردن کار به کاردان و رعایت اهلیت وشایستگی برای تصدی پست های کلان کشوری چیز دیگری است که قابل مسامحه و اغماض نیست و نمی توان بدون احراز اهلیت به صرف جنسیت  یا تحت عنوان تساوی جندر،سر­نوشت حدود هفت صد هزار ادم را به دست او سپرد؛

همان طور که در نوشته ی خود تصریح دارید بر این نکته« توانای اداری و سیاسی، شکست و موفقیت وی{خانم مرادی} را چند سال بعد به بحث بگریم» این سخن نشان می دهد که لیاقت وشایستگی خانم مرادی نزد شما هم محرز نیست.

شما از پاسداری ارزشهای دموکراتیک سخن می گویید در حال که ده ها هزار زن و مرد، و جوان و نوجوان دختر و پسر  در سرزمین فراموش شده و مغضوب دایکندی با قلب های شکسته و شانه های زخم آلود حاصل از سیاست های تبعیضی و ظلم در گذشته و حال، در تأمین نیاز های اولیه و ضروری زندگی روز مره و تهیه یک لقمه نان درمانده اند. حال سئوال من از این نویسنده این است که چرا شما و برخی دوستان توانمند در عرصه ی نویسندگی و قلم این گونه نسنجیده سخن می گویید  و تیر را به تاریکی رها می سازید؟ ارزشهای دموکراتیک شما چه گره از مشکلات مردم  بیچاره دایکندی را باز می کند؟ آیا ارزشهای دموکراتیک شما

از حجم وسیع محرومیت و مظلومیت این مردم می کاهد؟

چرا مردم دایکندی خواهان مجدد ابقای آقای شفق در دایکندی می باشد؟

ضرب المثل معروفی است که «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد» حکایت مردم بیچاره دایکندی همان حکایت مار گزیده است  چرا که مردم دایکندی در طی سیزده سال که از تأسیس ولایت دایکندی می گذرد پنج والی را تجربه کرده است تا به عبدالحق شفق رسیده است،باز هم ادعای مردم دایکندی این نیست که عملکرد آقای عبدالحق شفق صدفیصد مطلوب بوده است اما می گویند که وی نسبت به آن چهار والی قبل از خود بسیار موفق عمل کرده است. حال پرسش مردم دایکندی این است که ما چند والی دیگر را تجربه نماییم تا یکی شان مانند شفق خوب بر آید؟  مردم  واقعیت را می گویند و دیگر شانه های زخمی مردم شریف و بیچاره دایکندی، تحمل و تاب بی کفایتی های والی های که بر اساس منافع سهامداران قدرت تقرر پیدا می کند ندارند، تنها خواسته ی مردم از آقای استاد محقق این است که به پاس اعتماد مردم به او و تیم اش که به او رأی دادند، آقای شفق را که صلاحیت شان محرز می باشد، وی را مجدداً در سمت مقام ولایت دایکندی ابقا نماید، در یک کلام  این چیزی زیادی نیست که مردم از اقای محقق می خواهد به قول معروف اگر استاد محقق توان و عرضه ی شفادادن را ندارد، حق کور کردن را نیز ندارد.

گذشته ازدلایل فوق شرایط خاصی ولایت دایکندی به گونه ی است که هرکسی توانایی کار در این ولایت را ندارد.

برای روشن ساختن این مطلب ابتدا وضعیت فعلی ولایت دایکندی را توصیف می کنم، تا برای همکان احراز گردد که چرا مردم دایکندی خواهان ابقای مجدد آقای شفق در سمت مقام ولایت دایکندی می باشند، به طور خلاصه مشکلات چند وجهی دایکندی قرار دیل می باشد:

الف) وجود سیاست های تبعیضی حکومت مرکزی و تخصیص ناعادلانه بودجه انکشافی.

ب) مغفول واقع شدن این ولایت از سوی « دونرهای» خارجی در نتیجه ی این غفلت  همواره این ولایت از قافله بازسازی و انکشاف عقب می باشد.

 ج) کار شکنی و فرصت طلبی وکلا، تلاش آنان برای دوام سوء استفاده ازصلاحیت وظیفوی. وکلای این ولایت نتوانستند که در دو دوره تقنینی از مردم این ولایت نماینده گی و بر اعمال و عملکرد دولت نظارت نمایند.

د)کارشکنی مداوم سهامداران قدرت(رهبران حزبی) همواره سد در برابر شایسته سالاری و توسعه این ولایت بوده است.

ه) نبود سرکهای معیاری و راههای صعب العبور

با توجه به وضعیت خاصی ولایت دایکندی،که در فوق اشاره شد هر فردی توانایی اداره این ولایت را به صورت موثر و کارا ندارد از اینرو فردی می تواند که از عهده ی اداره انی ولایت بر آید که حد اقل از ویژگیهای ذیل برخوردارد باشد:

1.    دارای روابط عادی و مسالمت آمیز با سهامدران قدرت و رهبران حزبی  باشد تا آن ها در برار برنامه ها و تصمیمات او کارشکنی ننمایند.

2.    دارای توان بالای چینه زنی و رفتار سیاسی باشد که با این ویژگی رقیب ها و موانع را مدیریت سازد.

3.    دارای مهارت اقتصادی باشد که به این وسیله قدرت شناسایی وجذب منابع هدف (دونرها و موسسات خدماتی ) را داشته باشد.

4.    دارای صلاحیت های فردی و مهارتی باشد.

5.    دارای سوابق و تجربه کاری موفق در عرصه ی مدیریت در سطوح کالان اداره و سازمان باشد.

6.    امانتدار؛ متعهد و مسئولیت پذیر باشد.

با توجه به شناخت که از اقای عبدالحق شفق در طی این دوسال مسئولیت ایشان بدست آمده به جدیت می توان گفت که وی تقریبا حاوی ویژگیهای فوق می باشد، و رضایت مردم دایکندی و عملکرد موفقیت آمیز وی در عرصه ی انکشاف و توسعه  مهر تأیید ی است بر این مدعی، اگر به غیر از این می بود او نیز مانند دیگر والیان قبل از خود عملکرد ناموفق می داشت. بنابر این خواست مردم شریف و همه ی ما از تصمیم گیران، دولت مردان و از شخص استاد محقق این است که به خواست برحق و قانونی مردم توجه نمایند. بدون شک بی توجهی به اراده و خواست عمومی مردم، پیامدهای ناگواری را بدنبال خواهد داشت،و یکی از آن پیامدها ایستادن حرکت عقربه ی انکشاف و سازندگی و تشدید محرومیت و استمرار آن خواهد بود، که در این صورت شانه های زخمی مردم دایکندی تحمل و تاب مدیران و والیان بی کفایت را نخواهد داشت و صبر مردم هم اندازه ی دارد، لطفاً وضعیت را از این که هست،پیچیده تر  و بدتر نکنید.

منبع اصلی: وبسایت دولتمداری شایسته

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد