نویسنده: محمد فروغی
شماری از سران احزاب جهادی و چهرههای سیاسی، بشمول صبغت الله مجددی، اولین رییس جمهور مجاهدین، محمد کریم خلیلی رهبر حزب وحدت اسلامی، پیرسید احمد گیلانی رهبر حزب محاذ ملی، انوارالحق احدی رهبر حزب افغان ملت، سید حسین انوری رهبر حزب حرکت اسلامی، احمدضیا مسعود، قطب الدین هلال، قاضی محمد امین وقاد و عبدالحکیم منیب، ائتلاف جدیدی را تحت عنوان "شورای عالی احزاب جهادی و ملی افغانستان" بوجود آوردند.
هدف از ایجاد این ائتلاف حمایت از کارکردهای مثبت دولت وحدت ملی و انتقاد از نقاط ضعف و ناتوانیهای آن عنوان شده است.
موسسان این شورا متعهد شدند که در قالب این شورا سعی می کنند که زیربنای یک جامعه سیاسی را در کشور بوجود آورند و حالات زندگی سیاسی مردم را تغییر دهند و احزاب فراگیر سیاسی را تشکیل دهند تا مشارکت سیاسی از طریق این شورا انجام شود تا یک بستر مناسب برای مشارکت های سیاسی به وجود آید.
به بیان دیگر شورای عالی احزاب جهادی افغانستان قرار است از فعالیتهای مثبت حکومت حمایت کند و در برابر ناعدالتی و کجرویهای آن نیز واکنش نشان دهد. مجاهدین در این شورا تلاش میکنند تا در برابر تخطیها و سرباز زدن از حامیت قانون ایستادگی کنند.
بنا به گفته ی بزرگان این شورا، اساس کار شورای عالی احزاب جهادی حمایت از حرکتهای مدنی است و هرگز دست به اقدام نظامی نخواهد زد، زیرا هر نوع حرکت نظامی به ضرر افغانستان است.
شورای عالی احزاب جهادی مصمم است تا محورهای قومی را ضعیف سازد و با تقویت محورهای ملی، در سایه ی یک حکومت ملی، تغییر و تحولات اساسی در همه ی عرصه ها به وجود آورد!
به زعم بسیاری از تحلیلگران و نخبگان سیاسی کشور این شورا یک حرکتی واکنشی و فرمولیته با طرح حکومت وحدت ملی می باشد، نه یک حرکت هدفدار و دارای انگیزه ملی ، لذا چنین حرکت های از کار آمدی لازم بر خوردار نمی باشد.
دلایل نا کارآمدی این شورا بر مبنای فرض اول:
1.وابستگی اعضای این شورا به حکومت وحدت ملی: اکثریت اعضای این ائتلاف احزاب و چهرههاییاند که در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته از اشرف غنی احمدزی حمایت کردند. در حال حاضر هم این احزاب و چهرهها عملاً در بدنۀ دولت حضور دارند و یا مناسبات نزدیکی با دولت وحدت ملی، به ویژه شخص رییس جمهور، دارند. بدین اساس، تشکیل این ائتلاف پیش از اینکه یک حرکت هدفمند و برمبنای اصول و اهداف بلند مدت باشد، یک حرکت فورمالیته با طرح اشرف غنی است که حمایت بخشی از دولت را باخود به همراه دارد. از این رو می توان گفت این جریان سیاسی با طرح دولت وحدت ملی، به ویژه مجموعۀ نزدیک به رییس جمهور، به شکل گرفته است و در واقع موجودیت آن واکنشی نسبت به تحرکاتی است که از سوی برخی از جریانهای جهادی دیگر با محوریت عبدالرب رسول سیاف صورت میگیرد. آقای سیاف بارها از دولت وحدت ملی انتقاد کرده و گفته بود که جایگاه مجاهدین در دولت وحدت ملی ضعیف شده است. به نظر میرسد او در تلاش است تا بخشی از مجاهدین و شماری از مقامهای دولت پیشین را یکجا کرده و به مثابه نیروی جدید سیاسی ظاهر شوند.
2. نبود هدف مشترک، یکی دیگر از عوامل عدم موفقیت این شورا نبود هدف مشترک میان اعضایی این شورا است چرا که هریک از اعضای بدنبال هدف خاصی از ادرس این شورا می باشد.
3.عدم تعهد و نبود احساس مسولیت، سوابق و فعالیت های گذشته آنان در عرصه های مختلف نشان می دهد که آن ها نسبت به ارزشهای اسلامی و منافع عمومی نه تعهد دارند و نه احساس مسئولیت، چرا که سران جهادی و علمای دین درطول چهارده سال گذشته هیچ گونه موضع گیری شفاف و قاطعی علیه فساد دولتی و اشاعه فساد های اخلاقی نداشته اند، شعارهای فعلی آنان به خاطر درد دین نیست بلکه بخاطر درد نان و حفظ موقعیت است.
4. دنیا زدگی و حب ریاست: اکثر اعضای این شورا تقریباً چهار دهه است به نام جهاد و اسلام تجارت کردهاند و این مقدسات را به حیث متاع تجارتی در همه جا و برای همه کس ـ کافر و مسلمان ـ در معرض خرید و فروش قرار داده اند، اکنون به ملت ثابت گردیده که آنان جز دستیابی به قدرت و جمعآوری ثروتِ بیحد و حصر و استفادۀ ابزاری از اسلام و جهاد، کارِ دیگری نکردهاند، اکنون هم اقای غنی به وضاحت می داند که چارۀ همه هیاهوی آنان، فقط صرفِ چند لک دالر به حساب حضرتِ مجددی و آقای کریم خلیلی و چند هزارِ دیگر به جیب قاضی امین و آقای سباوون و غیرهم است که مصرفِ این مقدار پول و چند پستِ غیرکلیدی کفایت میکند که این جنابان بگویند که دیگر اهداف جهاد و منافعِ مجاهدین تحقق یافته و مشکلی باقی نمانده است!
5. نبود جرئت اتخاذ تصمیم گیری کلان: سابقه حضور اکثریت اعضای این ائتلاف در طول یک دهه گذشته، در بدنۀ دولت، نشان می دهد که آنان در تصمیم گیریهای کلان و سیاست گذاریهای کلی کشور فعالانه ایفای نقش نکردهاند. علیرغم اینکه برخی از این چهرهها در مقامها و مناصب مهم دولتی قرار داشتند، اما حضور آنان اغلباً سمبولیک و نمادین بود و کمتر اتفاق میافتاد که بتوانند مسیر سیاست گذاریها و تصمیم گیریهای کلان دولتی را مدیریت کنند. از این لحاظ، به نظر نمیرسد، ظهور این ائتلاف بتواند یک حرکت جدی در مناسبات سیاسی محسوب شود و این ائتلاف بتواند در قامت یک اپوزیسیون نیرومند دولتی اقامۀ وجود کند؛ و حتی تداوم آن در معرض پرسشهای جدی میباشد.
6. مداخله پاکستان و غربی ها: بی شک پاکستانی ها و غربیها نمی خواهند که یک نهاد قدرتمند ملی درکشور سامان بگیرد؛ لذا سیاست آنان به حرکت ها و جریان های خورد قومی و مذهبی استوار است تا از این طریق شخصیت ها وچهره های سیاسی و مذهبی کشور را به صورت جزایر پرکنده به منظور دستیابی به اهداف شیطانی خودش نگهدارند.
در نتیجه می توان گفت این شورا بیشتر برای توجیه و مشروعیت بخشی تطبیق فرمان هاى رییس جمهور و براى تطبیق بى عدالتى ها، ایجاد شده است و کدام کارآمدی و نفعی برای مردم افغانستان ندارد.منبع: وبسایت دولتمداری شایسته